میراث آریا: لاکتراشی در منطقه کالپوش، از توابع شهرستان میامی در استان سمنان، یکی از کهنترین و اصیلترین جلوههای هنر بومی ایران است؛ هنری که ریشه در نیاز، طبیعت، و ذوق انسانی دارد. این هنر نه در کارگاههای صنعتی، بلکه در دل جنگل، کنار چشمهها و در حیاط خانههای ساده روستایی شکل گرفته است؛ جایی که انسان برای تأمین نیازهای روزمره خود، از طبیعت الهام گرفته و با دستان خود ابزار زندگی را تراشیده است. لاکتراشی تنها یک مهارت فنی نیست، بلکه بازتابی از شیوه زندگی، هویت فرهنگی و دانش زیستمحیطی مردمان منطقه کالپوش است؛ دانشی که سینهبهسینه از نسلهای گذشته به امروز رسیده و هنوز در میان اهالی زنده است.
در جوامع روستایی و جنگلی، هنرهای سنتی همواره نقشی اساسی در برآوردن نیازهای معیشتی و در عین حال شکلدهی به هویت فرهنگی داشتهاند. لاکتراشی در کالپوش نمونه بارز این پیوند میان کار و فرهنگ است. در گذشته، مردمان جنگلنشین کالپوش، برای ساخت ظروف مورد نیاز آشپزخانه، دامداری و کشاورزی خود، به چوبهای محلی و ابزار ابتدایی تکیه میکردند. نتیجه این تلاش، خلق وسایلی چون «لاک» (ظرف خمیر)، «دوره» (استوانه مخصوص تهیه کره از ماست)، قاشق، ملاقه، سینی، آخور دام و حتی کندوی زنبور بود. این وسایل، علاوه بر کارکرد روزمره، بیانگر نظم زیستی و خلاقیت انسانهایی بودند که با طبیعت در هماهنگی کامل زندگی میکردند.

ویژگی بارز هنر لاکتراشی در کالپوش، سادگی و اصالت ابزارهاست. استادکاران این هنر با استفاده از وسایلی مانند «کَرکهتیشه»، تیشهای با لبه برگشته برای تراشیدن درون چوب و «لیسه»، «تیشهدستی»، «مُغار»، «اره» و «سمباده»، چوبهای جنگلی را به وسایلی کاربردی و زیبا تبدیل میکنند. مهارت در کنترل ابزار و شناخت دقیق جنس و رطوبت چوب، از استادکاران لاکتراش هنرمندانی صبور و دقیق ساخته است. این استادکاران، بدون ابزار پیشرفته یا نقشههای طراحیشده، تنها با تجربه و درک طبیعی از فرم، حجم و نیاز، آثاری میآفرینند که در عین سادگی، هماهنگ و کارآمدند.

محیط کار لاکتراشان، اغلب فضایی ساده و صمیمی است؛ کارگاههایی که گاه در گوشه حیاط خانه یا زیر سایه درختان جنگلی برپا میشوند. در این فضاها، تراشیدن چوب تنها یک کار فیزیکی نیست، بلکه نوعی مراقبه است؛ گفتوگویی میان انسان و طبیعت. بوی چوب تازه تراشخورده، صدای برخورد تیشه با تنه درخت، و نرمی چوب زیر دست استادکار، فضایی میآفریند که در آن هنر و زندگی از هم جداییناپذیرند.
تاریخ لاکتراشی در کالپوش را باید در دل تاریخ سکونت انسان در این منطقه جستوجو کرد. جنگلهای کهن کالپوش، از قدیمیترین زیستگاههای انسانی در شمال شرق ایران به شمار میروند. تپههای باستانی اطراف حسینآباد، نردین و نامنیک، شواهدی از حضور و فعالیت انسان در این ناحیه از هزاران سال پیش را در خود جای دادهاند. در چنین محیطی، انسان ناگزیر بوده است برای بقا از طبیعت الهام بگیرد و با دستان خود ابزار زندگی را بسازد. لاکتراشی حاصل همین همزیستی طولانی با طبیعت است؛ دانشی که از دل تجربههای زیسته انسانهای جنگلنشین زاده شده و نسلبهنسل تداوم یافته است.
اگرچه اسناد مکتوبی از زمان آغاز این هنر وجود ندارد، اما شواهد فرهنگی نشان میدهد که لاکتراشی در کالپوش تاریخی چند صد ساله دارد. بسیاری از خانوادههای محلی هنوز از ظروف چوبی ساختهشده توسط پدران و پدربزرگان خود استفاده میکنند. در گذشته، این ظروف بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره بودهاند؛ از تهیه نان در «لاک» گرفته تا کرهگیری با «دوره» و سرو غذا با قاشقهای چوبی دستساز. هر یک از این وسایل، نهتنها ابزار زندگی بلکه حامل خاطرات و ارزشهای فرهنگی بودهاند.
آنچه لاکتراشی را در میان سایر هنرهای سنتی برجسته میکند، پیوند عمیق آن با مفهوم پایداری است. استادکاران کالپوشی هرگز درختان زنده و سالم را برای تراشیدن قطع نمیکنند. آنها معمولاً از چوبهای خشکشده، شاخههای افتاده یا درختان از پای افتاده استفاده میکنند. این شیوه، نشانگر درک بومی از پایداری و احترام به طبیعت است؛ دانشی که پیش از آنکه واژه «محیطزیست» در ادبیات علمی وارد شود، در ذهن و رفتار مردمان این منطقه نهادینه بوده است.
هنر لاکتراشی علاوه بر بُعد معیشتی، نقشی فرهنگی و نمادین نیز دارد. بسیاری از خانوادههای کالپوش، ظروف چوبی قدیمی خود را همچون میراث خانوادگی حفظ میکنند. این ظروف در آیینهای محلی، پخت نان سنتی یا مراسم بومی مورد استفاده قرار میگیرند و به نوعی حامل خاطرات جمعی مردماند. «لاک» بهویژه جایگاه ویژهای دارد و در فرهنگ عامه بهعنوان نمادی از برکت و پیوند خانواده شناخته میشود.
با گذر زمان و ورود ظروف صنعتی از جنس فلز و پلاستیک، استفاده از محصولات چوبی کاهش یافت، اما هنر لاکتراشی هیچگاه به فراموشی سپرده نشد. هنوز هم در بسیاری از خانههای روستایی، لاکها و قاشقهای چوبی دستساز دیده میشود. افزون بر آن، طی سالهای اخیر با افزایش توجه به میراث فرهنگی ناملموس، تلاشهایی برای احیای این هنر ارزشمند صورت گرفته است. اداره میراث فرهنگی و فعالان محلی در کالپوش اقدام به برگزاری کارگاههای آموزشی و نمایشگاههای صنایعدستی کردهاند تا دانش این هنر به نسل جوان منتقل شود.
در این کلاسها، استادان کهنسال، تجربیات و فنون خود را به نوجوانان آموزش میدهند؛ از انتخاب چوب مناسب گرفته تا روش صحیح تراش، پرداخت و روغنکاری نهایی. برگزاری نمایشگاههای محلی نیز موجب افزایش آگاهی عمومی نسبت به ارزش فرهنگی و زیباشناختی این آثار شده است. فروش این محصولات به گردشگران، علاوه بر تقویت اقتصاد محلی، انگیزهای برای استمرار این هنر فراهم کرده است.

نکته مهم دیگر در بررسی لاکتراشی کالپوش، نقش آن در حفظ هویت و خودآگاهی محلی است. در جهانی که سرعت تغییرات فناوری و فرهنگی بسیار زیاد است، چنین هنرهایی بهمثابه ریشههایی عمل میکنند که جامعه را به گذشته و ارزشهایش پیوند میدهند. لاکتراشی نهتنها یادآور گذشته است بلکه میتواند در قالبی نو، در بازار امروز نیز جایگاهی بیابد. ترکیب مهارت سنتی با طراحی مدرن، میتواند مسیر تازهای برای تداوم حیات این هنر بگشاید. برای مثال، ظروف چوبی با طرحهای سنتی اما کاربردهای جدید (مانند لوازم تزئینی، سوغات یا محصولات دکوراتیو) میتوانند مخاطبان شهری و گردشگران داخلی و خارجی را جذب کنند.
در نهایت، لاکتراشی کالپوش بیش از آنکه صرفاً یک حرفه یا سرگرمی محلی باشد، روایتی از زندگی است. روایتی از انسانهایی که با طبیعت نه بهعنوان منبع بهرهکشی، بلکه بهعنوان شریک زندگی برخورد کردهاند. این هنر گویای درکی عمیق از همزیستی، صرفهجویی و خلاقیت است؛ ارزشهایی که امروز بیش از هر زمان دیگر، در دنیای صنعتی و پرشتاب ما معنا پیدا میکند.
حفظ و ترویج لاکتراشی، حفظ بخشی از حافظه فرهنگی و زیستمحیطی ایران است. حمایت از استادکاران محلی، ثبت ملی این هنر بهعنوان میراث ناملموس، و معرفی آن در رویدادهای فرهنگی میتواند به ماندگاری و شکوفایی دوبارهاش کمک کند. در جهانی که صنایع ماشینی هویت و روح تولیدات را تهدید میکنند، لاکتراشی کالپوش یادآور این حقیقت است که «زیبایی» هنوز میتواند از دل سادگی، و «هنر» از بطن نیاز زاده شود.
این هنر بومی، همچنان زنده است؛ در دستان پیرمردی که در حیاط خانهاش چوبی خشک را به کاسهای زیبا تبدیل میکند، در لبخند زنی که در «لاک» خمیر نان را ورز میدهد، و در صدای آرام تیشهای که یادگار قرنها تجربه و عشق است.
گزارش از فاطمه قلی پور، پژوهشگر مردمشناس
انتهای پیام/
نظر شما